-
نام های پسرانه اصیل پارسی به همراه معنی (ه)
هارپاک: (هارپاگ، هارپاگوس) (تاریخی و کهن) نام وزیر و خویشاوند آستیاژ (آستیاک) آخرین پادشاه ماد، که از طرف آستیاک مأمور کشتن کوروش شد. هامان: (پارسی، عبری، یونانی) (تاریخی و کهن، مذهبی) مشهور، نام وزیر اخشویروش [خشیارشا که او را با اردشیر مخلوط کرده اند] بود که بر مردخای یهودی غضبناک شد، [زیرا که وی را…
-
نام های پسرانه اصیل پارسی به همراه معنی (و)
واته: (لری) سخن. بیان، بیست و دومین روز هر ماه در گاهشمار و گاهنامه اوستایی وخش: روشنایی یا رویش، نام چهاردهمین نیای آذرباد مهر اسپند ورجاوند: (پهلوی، اوستایی) بلند پایه و برازنده و ارجمند، دارای فره ایزدی، از معتقدات مزدیسنان ظهور هوشیدر [نخستین موعود] است و یکی از وقایع این ظهور به سر کار آمدن…
-
نام های پسرانه اصیل پارسی به همراه معنی (ی)
یادگار: اثر و نشان که کسی از خود باقی بگذارد یارا: (دختر، پسر) توانایی، جرأت، دلیری، مجال، توان، نیرو. یاور: یاری دهنده، کمک کننده یزدان: (تاریخی و کهن) خداوند، ایزد، در مذاهب ثنوی، خدای خیر و نیکی، ایزد مقابلِ اهریمن، یزدان در اصل جمع یزد (ایزد) است. یزدگرد: آفریده خداوند، به معنی آفریده یزدان، یزدگرد:…
-
نام های پسرانه اصیل پارسی به همراه معنی (ن)
نادین: در جریان، پویا و پرتحرک، الهه رودخانه، جاری نامجو: نامدار، مشهور، جویای آوازه و شهرت، جاه طلب، شهرت خواه، شهرت طلب، نامخواه نامدار: (به مجاز) معروف، بزرگ، نیک نام، دارای آوازه و شهرت بسیار، مشهور، بزرگوار، پهلوان، نفیس، قیمتی، گزیده، گزین، بسیار خوب نامور: نام آور، نامدار، دارای نام، معروف، مشهور، با ارزش، دارای آوازه…
-
نام های پسرانه اصیل پارسی به همراه معنی (م)
مازیار: صاحب کوهستان، (ماه ایزدیار، مازدیار)، صاحبِ کوه ماز، پسر ونداد هرمز از فرزندان سوخرای بزرگ، وی از جانب مأمون حاکم طبرستان، رویان و دماوند شد و در اندک مدتی سراسر طبرستان را به تصرف درآورد وی به دستیاری افشین از فرمان خلیفه سرپیچید و با بابک خرمدین پیمان بست، ولی کوهیار برادر وی به…