-
نام های پسرانه اصیل پارسی به همراه معنی (ل)
لار: (دختر، پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) نام پسر گرگین میلاد، از شخصیت های شاهنامه. گوشت آویزان زیر گلوی خروس که به عربی غَبب گویند. و از آن بز را که مانند دو گلوله دراز است(دهخدا) لهراسب: صاحب اسب تندرو، صفتی برای خورشید، نام سومین پادشاه سلسله کیانی، و پدر کی گشتاسب از نژاد کی…
-
اسامی پسرانه اصیل پارسی به همراه معنی (ت)
تابش: تابیدن، درخشش، روشنایی و گرمی آفتاب یا آتش، فروغ، پرتو، (اسم مصدر از تابیدن)، عمل تابیدن، شعاع هایی که از منبع تابنده پراکنده می شود، نور، روشنی تبرزین: سلاح، تبری را گویند که سپاهیان بر پهلوی زین بندند(دهخدا). مانند آن تبر را حالا هم درویش ها دارند به همان اسم. تیشتر(تِشتر) : (پهلوی) تیشتَر…
-
نام های پسرانه اصیل پارسی به همراه معنی (پ)
پادرا: سرزمین باشکوه، [پاد به معنی سرزمین و «را» در اوستایی به معنی شکوه و درخشش و روشنایی است] در مجموع سرزمین باشکوه، نگهبان آتش، مرکب از پاد به معنی نگهبانی و محافظت + را به معنی نور و روشنایی پارسا: عارف، دانشمند، پرهیزگار، زاهد، متقی، متدین، مقدس، مؤمن، صالح، عفیف پارسان: منسوب به پارس، پارسی،…
-
نام های پسرانه اصیل پارسی به همراه معنی (گ)
گِراهون: دلير بزرگ، نام دلاوری زابلی در سپاه گرشاسپ پادشاه کیانی که به عنوان والی مكران منصوب و در اين منطقه به امور كشور داری مشغول می گردد. روستایی در استان هرمزگان گرسیوز: دارنده ی استقامت و پایداری اندک، پسر پشنگ و برادر افراسیاب تورانی و از سرداران سپاه وی که او را به کشتن…
-
اسامی پسرانه اصیل پارسی به همراه معنی (ج)
جابان: امیری که پوراندخت پادشاه عجم او را با سپاهی عظیم به جنگ سپاه عرب فرستاد، نام سردار پارسی در سده دوم یزدگردی جاماسپ: (اوستایی، پهلوی)از شخصیت های شاهنامه، نام خردمندی پارسی، وزیر و راهنمای لهراسپ و گشتاسپ پادشاهان کیانی، در سنت زردشتیان جاماسب از خاندان هوگوه و برادر فرشوشتر بود و هر دو برادر وزیر…