-
نام های پسرانه اصیل پارسی به همراه معنی (ی)
یادگار: اثر و نشان که کسی از خود باقی بگذارد یارا: (دختر، پسر) توانایی، جرأت، دلیری، مجال، توان، نیرو. یاور: یاری دهنده، کمک کننده یزدان: (تاریخی و کهن) خداوند، ایزد، در مذاهب ثنوی، خدای خیر و نیکی، ایزد مقابلِ اهریمن، یزدان در اصل جمع یزد (ایزد) است. یزدگرد: آفریده خداوند، به معنی آفریده یزدان، یزدگرد:…
-
نام های پسرانه اصیل پارسی به همراه معنی (ن)
نادین: در جریان، پویا و پرتحرک، الهه رودخانه، جاری نامجو: نامدار، مشهور، جویای آوازه و شهرت، جاه طلب، شهرت خواه، شهرت طلب، نامخواه نامدار: (به مجاز) معروف، بزرگ، نیک نام، دارای آوازه و شهرت بسیار، مشهور، بزرگوار، پهلوان، نفیس، قیمتی، گزیده، گزین، بسیار خوب نامور: نام آور، نامدار، دارای نام، معروف، مشهور، با ارزش، دارای آوازه…
-
نام های پسرانه اصیل پارسی به همراه معنی (م)
مازیار: صاحب کوهستان، (ماه ایزدیار، مازدیار)، صاحبِ کوه ماز، پسر ونداد هرمز از فرزندان سوخرای بزرگ، وی از جانب مأمون حاکم طبرستان، رویان و دماوند شد و در اندک مدتی سراسر طبرستان را به تصرف درآورد وی به دستیاری افشین از فرمان خلیفه سرپیچید و با بابک خرمدین پیمان بست، ولی کوهیار برادر وی به…
-
نام های پسرانه اصیل پارسی به همراه معنی (ل)
لار: (دختر، پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) نام پسر گرگین میلاد، از شخصیت های شاهنامه. گوشت آویزان زیر گلوی خروس که به عربی غَبب گویند. و از آن بز را که مانند دو گلوله دراز است(دهخدا) لهراسب: صاحب اسب تندرو، صفتی برای خورشید، نام سومین پادشاه سلسله کیانی، و پدر کی گشتاسب از نژاد کی…
-
اسامی پسرانه اصیل پارسی به همراه معنی (ت)
تابش: تابیدن، درخشش، روشنایی و گرمی آفتاب یا آتش، فروغ، پرتو، (اسم مصدر از تابیدن)، عمل تابیدن، شعاع هایی که از منبع تابنده پراکنده می شود، نور، روشنی تبرزین: سلاح، تبری را گویند که سپاهیان بر پهلوی زین بندند(دهخدا). مانند آن تبر را حالا هم درویش ها دارند به همان اسم. تیشتر(تِشتر) : (پهلوی) تیشتَر…