روز شانزدهم دی ماه، روز جشن دیگان سوم یا بتیکان یا دیبگان می باشد. جشنی بسیار کهن و اسطوره ای و ناشناخته که نام های گوناگون آن ارتباط آن با «درفش کاویان» و «گاو کتل/ گاو درفش» را نشان می دهد.
جشنی موسوم به گاوگیل، گاوگمل ،گاگنل ، کاکیل ، کاکثل و درامزینان که سالیان سال مردم آن را هر ساله جشن می گرفتند. روایت های مختلفی برای این جشن وجود دارد. در این روایت ها «فریدون» جایگاه شاخصی دارد.
فریدون از نژاد جمشید بود و پدرش یکی از قربانیان ضحاک. مادرش فرانک او را به دور از چشم ضحاک به یاری گاو ناموری به نام «بَرمایه» یا «پُرمایه» در بیشه ای پرورش می دهد.
تا زمانی که کاوه پیشبند چرمی آهنگریاش را بر نیزهای چوبی استوار کرده و پرچم به دست می گیرد. گفته می شود این در جهان نخستین بار بوده که پرچم به دست گرفته شد تا دوستان از دشمنان شناخته شوند.
کاوه مردم را گرد خود جمع کرده تا علیه ضحاک بشورند. و با مردمان به نزد فریدون می روند.
فریدون چرم پارهٔ کاوه را با پرنیان و زر و گوهر می آراید و آن را درفش کاویانی نام می نهد و به کین خواهی بر می خیزد.
پس از آن فریدون به سوی دو برادر بزرگتر از خودش رفته، از آنها می خواهد تا از آهنگران بخواهند برای او گرزی مانند سر گاومیش بسازند و آن گرز را گرز گاو سر می نامد.
سپس با سپاهیان به جنگ ضحاک می رود.
دژ ضحاک چنان سربه آسمان می کشید که گویی می خواست ستاره از آسمان برباید. فریدون بی درنگ به یارانش می گوید که جنگ را آغاز کنند و خود با گرز گران در دست و سوار بر اسب تیزتک به درون دژ می رود.
وقتی با ضحاک روبرو می شود گرز گاوسر را بر سر او می کوبد و چون پیک ایزدی او را از کشتن ضحاک باز می دارد، با بندی که از چرم شیر فراهم می کند دست و پای ضحاک را می بندد و در غاری در دماوند زندانی می کند. سپس بر تخت می نشیند و حکومت می کند.
علاوه بر این اسطوره، دلایل متفاوتی برای این جشن آمده از جمله:
- گفته اند در این روز مملکت ایران از ترکستان جدا شده و گاو هایی را که ترکستانیان از ایرانیان به یغما برده بوده اند پس گرفته شد.
- علت دیگر این جشن گویا پیروزی ایرانیان بر تورانیان بوده و پس گرفتن گله هایی از گاو که توسط دشمن به غنیمت رفته بود.
- در این شب از روی جهت قرار گرفتن ستارگان در آسمان رسم بر پیشگویی وتفال و تطیر بود. این باور وجود داشت که گاوی از نور که شاخ هایش از طلا و سم هایش از نقره است و چرخ قمر را می کشد برای ساعتی در آسمان آشکار شده وسپس پنهان می گردد هر که در ساعت ظهور این گاو، او را ببیند هر دعایی که داشته باشد اجابت خواهد شد. هم این گاو نورانی که بر بلندی کوه ها آشکار می شود هر گاه دوبار بانگ زند نشان از آن است که سالی پر از نعمت و برکت در پیش است و اگر یک بار بانگ نماید نشان خشک سالی و تنگی روزی و معاش می شود.
جامی نقرهای از دوران ساسانیان باقی مانده که در آن نقش ایزد ماه دیده میشود. او بر تختی نشسته و پیرامونش را هلالی گرفته است که چهار گاو آن را میکشند.
تو چی فکر می کنی؟