در حوادث و بلایای طبیعی (مثل سیل و زلزله) و یا حاصل دست بشر (ویرانی ساختمان پلاسکو و ساختمان متروپل آبادان) چه اتفاقی برای مردمی که در آنجا حاضرهستند می افتد؟
نه تنها افراد حاضر در زمان و مکان حادثه، بلکه اغلب آنهایی هم که از طریق تلویزیون و وسایل ارتباط جمعی و اینترنت درمعرض فاجعه قرار گرفتهاند، خصوصاً اگر خودشان را به جای قربانیان قرار دهند، علائم استرس و مشکلات روانی را نشان می دهند. علائمی همچون اشکال در تمرکز، اختلال در تصمیم گیری، عدم کنترل احساسات، توّهم، احساس گناه و ناامیدی، اختلال در خواب و کابوس های شبانه، بی تفاوتی و گوشه گیری نسبت به همه چیز، اضطراب، وسواس و افسردگی.
فاجعه ای اتفاق افتاده که ما در به وجود آمدن آن سهمی نداشته ایم. اما باید این عوارض و مشکلات روانی و به طَبَع آن، مشکلات جسمانی آن را به دوش بکشیم. این مشکلات کم و بیش اتفاق خواهد افتاد. اما مهمترین پرسشی که باید بپرسیم این است که برای کمک به تقلیل و یا از بین بردن این اثرات و عوارض چه می شود کرد؟
- معمولاً فردِ حاضر در فاجعه، که خود را در مقابل نیروهای عظیمی عاجز دیده و مجبور به تسلیم شده است، دچار سرزنش خود می شود. این حس عاجز بودن، مهم ترین عامل ایجاد عوارض منفی روانی است. پس از این احساس، دیگر عوارض بروز خواهد کرد. افراد برای اینکه بتوانند به زندگی عادی برگردند نیاز به تجزیه و تحلیل سانحه و هضم آن دارند. به همین جهت مراجعه به یک مشاور یا یک متخصص لازم است.
- ترس مانند یک بیماری مسری است. یعنی از یک نفر به دیگر افراد منتقل می شود. خصوصاً در مواقعی همچون زلزله یا واقعه ساختمان متروپل آبادان که برای گروه عظیمی اتفاق افتاده است. پس سعی کنید با فعالیت و انجام کاری و یا با ایجاد یک مسئولیت مناسب و یا مراقبه ترس خود را کنترل کنید. اعتقادات مناسب، ایمان قوی و داشتن شجاعت، عامل بسیار مهمی در مهار اضطراب و استرس می باشد. با احساسات تان صریح و صادق باشید و آنها را به طور واقع بینانه ببینید تا بتوانید انرژی هایی که به علت فاجعه، کِرخت شده و یا به خواب رفته اند را دوباره بیدار کنید.
- کودکان از مهمترین گروه هایی هستند که پس از هر فاجعه ای دچار عوارض روانی همچون اضطراب و استرس میشوند. اما اگر آنها بدانند قبل، هنگام و بعد از فاجعه از آنها چه انتظاری می رود و چگونه باید فکر کنند، میتوانند اضطراب و استرس را بهتر کنترل کنند. پس سعی کنید واضح و بدون ابهام با آنها صحبت کنید و سوالاتشان را پاسخ دهید.
- کودکان ممکن است این بلا را یک تنبیه برای یک کار واقعی یا جرمی که تصور می کنند انجام داده اند، بدانند. برایشان توضیح دهیدکه این مصیبت، یک حادثه است که او در به وجود آوردن آن مقصر نیست. این موقعیت همیشگی نخواهد بود. در رابطه با تجربیاتی که داشته اید صحبت کنید. و یا در مورد تراژدی های دیگر خصوصا بلایای طبیعی کتاب هایی را با صدای بلند بخوانید.
- پیشنهاد شده است که والدین تماشای تلویزیون و استفاده از اینترنت، همینطور صحبت پیرامون فاجعه را در مدت فاجعه در کودکان محدود کنند.
- باید دانست مشکلات و آسیب های پس از مصیبت، خصوصاً با فکر به حوادث این چنینی در آینده می توانند در هر سنی به صورت حل نشده باقی مانده و حتی تشدید شوند. این علایم ممکن است تا هفته ها و یا حتی ماه ها بعد خود را نشان ندهند. پس اگر احساس کردید فعالیت های روزمره شما یا یکی از اعضای خانواده و نزدیکانتان مختل شده است از متخصصین و آگاهان به این امر مثلاً یک مشاور یا متخصص حرفه ای کمک بخواهید. درمانگراها به فرد آموزش می دهند که چگونه به آرامش برگردد و بتواند بر شرایط تسلط پیدا کند. آن ها کمک می کنند فرد آسیب دیده موقعیت را تصویرسازی کند و سپس کم کم از این طریق عملاً او را با واقعیت روبرو میکنند. این تغییر درد دارد. اما مهم این است که حالتان را خوب می کند.
تو چی فکر می کنی؟