حتما جنبش #MeToo“ به گوشتان خورده است. این جنبش موج چهارم فمینیسم است. اما فمینیسم یا عقیده به برابری زن ومرد چیست؟ در این مقاله در مورد فمینیسم، خاستگاه و انواع آن صحبت خواهد شد.
فمینیسم یکی از قدیمی ترین جنبش های تاریخی جهان است و هیچ تعریف واحدی برای آن وجود ندارد، اما به طور کلی، فمینیسم در پایان دادن به تبعیض جنسیتی و ایجاد برابری جنسیتی خلاصه می شود. جنبشی برای پایان دادن به استثمار و ستم جنسیتی و دستیابی به برابری کامل جنسیتی در قانون و در عمل.
پس فمینیسم چه معنایی دارد؟ خیلی ساده، فمینیسم مبارزه در راه داشتن حقوق و فرصت های برابر برای همه جنسیت هاست.داشتن مواردی مثل: احترام به تجارب، هویت، دانش و نقاط قوت زنان. و همچنین تلاش برای توانمندسازی همه زنان تا حقوق کامل خود را یاد بگیرند.
فمینیسم این موضع را در بر می گیرد که در همه جوامع، دیدگاه مردانه در اولویت قرار دارد و با زنان ناعادلانه رفتار می شود.پس تلاش می کند این کلیشههای جنسیتی را تغییر دهد و فرصتها و نتایج آموزشی، حرفهای و بین فردی برای زنان برابر با مردان است ایجاد کند. اگرچه فمینیست ها عمدتاً بر حقوق زنان متمرکز بوده و هستند، اما برخی از فمینیست ها در استدلال هایشان بر مردان نیز تمرکز می کنند، چون معتقدند مردان نیز توسط نقش های جنسیتی سنتی آسیب می بینند.
آنچه رویکرد فمینیستی را تعریف می کند همیشه در حال تحول است و طبیعتاً هرگز نباید به یک نتیجه قطعی برسد اما به طور کلی، رویکرد فمینیستی به معنای متعهد شدن به یک نتیجه (پیشرفت حقوق زنان و دختران) و همچنین به یک فرآیند (شیوه های کار، طراحی و اجرای برنامه ها، خط مشی و مبارزات انتخاباتی، و ارزش های زیربنای آنها) می باشد. .
کمپینهای فمینیستی نیروی اصلی پشت تغییرات اجتماعی تاریخی بزرگ بهویژه در غرب، برای حقوق زنان هستند. تغییراتی مثل دستیابی به حق رأی زنان، زبان بیطرفانه جنسیتی، حقوق باروری زنان (از جمله دسترسی به وسایل پیشگیری از بارداری و سقط جنین) و حق انعقاد قراردادها و مالکیت اموال.
بسته به لحظه تاریخی، فرهنگ و کشور، فمینیستها در سراسر جهان دلایل مختلفی داشتهاند. اکثر مورخان فمینیست غربی معتقدند که همه جنبشهایی که برای به دست آوردن حقوق زنان تلاش میکنند باید جنبشهای فمینیستی تلقی شوند، حتی زمانی که این اصطلاح را برای خودشان به کار نمیبرند.
مری ولستون کرافت به دلیل کتابی که در سال ۱۷۹۲ با عنوان «حقوق زنان» که در آن برای آموزش زنان نوشته است، توسط بسیاری به عنوان بنیانگذار فمینیسم شناخته میشود. اما انقلاب فرانسه سرآغاز مشارکت سازمان یافته زنان در سیاست بود. با شروع انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹، زنان اغلب در خط مقدم دفاع از حقوق خود بودند. این زنان با وجود اینکه «شهروندان منفعل» به حساب می آمدند، نقش فعالی در فضای سیاسی کشور خود داشتند. هزاران زن فرانسوی مسلح از بازارهای پاریس به سمت کاخ ورسای راهپیمایی کردند. آنها از پادشاه خواستند که به نگرانی های اقتصادی آنها و کمبود شدید مواد غذایی که در سراسر فرانسه روی می دهد رسیدگی کند.
گفته شده پوران (بوران یا ووران) نخستین زن پادشاه و اولین فمینیست ایرانی است.
واژه فمینیسم برای اولین بار در سال ۱۸۳۷ توسط فیلسوف فرانسوی، شارل فوریه (به عنوان فمینیسم) ابداع شد که در ابتدا به «ویژگیها یا شخصیت زنانه» اشاره داشت. اما این معنا دیگر مورد استفاده قرار نمیگیرد. در اواخر قرن ۲۰، این کلمه به حقوق برابر برای زنان اشاره کرد و به طور جدایی ناپذیری با جنبش حق رای پیوند خورد.
در حال حاضرچهار نوع فمینیسم وجود دارد: لیبرال، رادیکال، مارکسیست و متفاوت (پست مدرن)
فمینیسم لیبرال (معتدل): فمینیست های لیبرال میگویند فمینیسم به معنای تمرکز انحصاری بر زنان و یا فقط حمایت از حقوق زنان یا سازمان های فمینیستی، نیست. آن هامعتقدند هیچ کس از نابرابری های موجود سود نمی برد: هم مردان و هم زنان آسیب می بینند. توضیح نابرابری جنسیتی در در فرهنگ و ارزش های هر جامعه نهفته است نه ساختارها و نهادهای آن. پس اجتماعی شدن در نقش های جنسیتی، نتیجه انتظارات سفت و سخت و انعطاف ناپذیر مردان و زنان است که از خانواده ها شروع می شود.
فمینیست های لیبرال به دنبال تغییرات انقلابی نیستند. این گروه باور دارد که باید برای ایجاد آگاهی و شناخت در مورد عدالت جنسیتی و سایر اشکال ستم، بر سازمان ها و ادارات تمرکز کرد. آنها معتقدند که کار با مردان و پسران برای به چالش کشیدن و تغییر هنجارهای اجتماعی که زیربنای تبعیض جنسیتی و سایر اشکال تبعیض است، حیاتی است. به عنوان مثال تلاش می کنند تبعیض جنسیتی را از کتاب های کودکان و رسانه ها ریشه کن کنند.
آن ها معتقدند که تبعیض مانع از برخورداری زنان از فرصت های برابر می شود به همین خاطر آنها می خواهند تغییراتی در ساختار موجود رخ دهد. مثل ایجاد فرصت های برابر، قانون تبعیض جنسی و قانون دستمزد برابر. ایده های لیبرال فمینیستی احتمالاً بیشترین تأثیر را بر زندگی زنان داشته است.
فمینیست های رادیکال: جامعه را اساساً یک جامعه مردسالاری میدانند که در آن مردان بر زنان تسلط و سرکوب میکنند. فمینیست های رادیکال با به چالش کشیدن هنجارها و نهادهای اجتماعی موجود، به دنبال لغو مردسالاری برای رهایی همه از یک جامعه ناعادلانه هستند. این مبارزه شامل مخالفت با شیء سازی جنسی زنان، افزایش آگاهی عمومی در مورد موضوعاتی مانند تجاوز و خشونت علیه زنان، به چالش کشیدن مفهوم نقش های جنسیتی، و به چالش کشیدن سرمایه داری نژادی و جنسیتی می باشد.
فمینیستهای رادیکال معتقدند که تفاوتها در اندام تناسلی و ویژگیهای جنسی ثانویه نباید از نظر فرهنگی یا سیاسی اهمیتی داشته باشد، آنها همچنین معتقدند که نقش ویژه زنان در تولید مثل باید بدون هیچ مجازاتی در این سازمان به رسمیت شناخته شود و مورد توجه قرار گیرد. برخی استدلال کرده اند که باید برای این کار ضروری اجتماعی(تولید مثل) غرامت ارائه شود.
فمینیست های مارکسیستی: معتقدند وضعیت نامناسب زنان نتیجه پیدایش مالکیت خصوصی و عدم مالکیت آنها بر ابزار تولید است. آنها استدلال می کنند سرمایه داری به جای مردسالاری منبع اصلی استثمار زنان است و سرمایه داران ذینفعان اصلی آن هستند. حتما می پرسید چگونه؟
زنان با فرزندآوری، نیروی کار را به صورت رایگان بازتولید می کنند (اجتماعی شدن به صورت رایگان انجام می شود). با تسلط مردان و تابعیت زنان در خانواده ها، زنان خشم و عصبانبت مردان را جذب می کنند، اینگونه باعث حفظ شوهران و آرامش نسبی جامعه می شوند. از آنجا که شوهر مجبور است از همسر و فرزندان خود حمایت کند، بیشتر به شغل خود وابسته است و کمتر تقاضای افزایش دستمزد می کند.
فمینیست های مارکسیست بر این باورند که زمینه های قابل توجهی برای همکاری بین زنان و مردان طبقه کارگر وجود دارد و هر دو می توانند با هم کار کنند. به همین دلیل در جامعه کمونیستی، نابرابری های جنسیتی از بین خواهد رفت.
فمینیسم پست مدرن/ فمینیسم متفاوت: فمینیست های پست مدرن معتقدند زنان را نباید به عنوان یک گروه همگن نگاه کرد. واینکه نظریه فمینیستی قبلی، پروژه روشنگری مردانه داشته اند، اشتباه است. آن ها برخلاف دیگر گروه ها به زبان (گفتمان ها) و رابطه بین قدرت و دانش می پردازند. فمینیسم پست مدرن، معتقد است نظریه های فمینیستی قبلی ادعای «جهانشمولی کاذب» داشته و سفیدپوستان، دگرجنسگرایان غربی، طبقه متوسط را در نظر نگرفته اند.
در بحث های بعدی، امواج مختلف فمینیسم را خواهید خواند.
منابع:
feminism sociology / britannica.com
Wikipedia/english
Feminist Philosophy/ Stanford Encyclopedia of Philosophy
جنسیت در فلسفه هنر و زیبایی شناسی، شیلا شیدفر
تو چی فکر می کنی؟