گِراهون: دلير بزرگ، نام دلاوری زابلی در سپاه گرشاسپ پادشاه کیانی که به عنوان والی مكران منصوب و در اين منطقه به امور كشور داری مشغول می گردد. روستایی در استان هرمزگان
گرسیوز: دارنده ی استقامت و پایداری اندک، پسر پشنگ و برادر افراسیاب تورانی و از سرداران سپاه وی که او را به کشتن سیاوش برانگیخت و سرانجام همراه با برادرش به دست کیخسرو کشته شد.
گردوی: برادر بهرام چوبین و گردیه، با برادر خود مخالف بود و خسرو پرویز را در برابر او یاری داد. چون خسرو پرویز تاج وتخت را پس گرفت، کشوری را به گردوی داد.
گرشا: (اوستایی) پادشاه کوهستان
گَرشاسب: (کرشاسپ و گرشاشپ) دارنده اسب لاغر، از پهلوانان پارسی سپاه منوچهر در جنگ با سلم و تور و خزانه دار منوچهر، گرشاسبنامه سرگذشت اوست. آخرین شاه از سلسله ی پیشدادیان و پسر زو که نه سال پادشاهی کرد. جهان پهلوان پارسی پسر اثرط (اترد) پسر سام پسر تورگ پسر سپانیاسپ (شیدسپ) پسر دورشاسپ پسر توگ (تور) پسر فریدون و نیز پسر زو (زاب) نام پدر نریمان جد رستم.
گرگین: شخصی را گویندکه صاحب گر باشد یعنی جرب داشته باشد چه گین بمعنی صاحب هم آمده است. نام پهلوانی پارسی پسر میلاد در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
گژدهم: از شخصیت های شاهنامه، نام دژدار پارسی در زمان نوذر پادشاه پیشدادی، از جنگجویان و سرداران کیانی و پدر گردآفرید
گشتاسب: نام پسر لهراسب پادشاه کیان که خواهان پادشاهی از پدر بود، و نام پدر داریوش بزرگ پادشاه هخامنشی، به معنی دارنده اسب از کار افتاده یا ترسو و محجوب. دکتر محسن ابوالقاسمی در کتاب تاریخ زبان فارسی این کلمه را ‘ دارنده ی اسب آماده’ معنی کرده است
گشواد:( کشواد) پهلوان پارسی، پدر گودرز، ملقب به زرّین کلاه، دارای بیان شیوا و فصیح، نام دلاوری پارسی است که در خانه ی قارن کاوه با شیدوَش و قارَن همداستان گشت تا در پی شبستان شاهی که رهسپار پارس بود، بشتابد.
گلباد: (کلباد) دارای بوی گل، از پسران ویسه و از پهلوانان تورانی، معاصر پشنگ و منوچهر. پسر ویسه و برادر پیران پهلوان تورانی
گلشاه: نخستین انسان روی زمین به عقیده پارسیان
گودرز: سردار پارسی عصر کیکاووس و کیخسرو، پسر گشواد که همه از پهلوانان بودند، او در خواب از وجود کیخسرو خبر یافت و گیو را به جستجویش به توران فرستاد، در جنگ یازده رخ پیران را کشت، کیخسرو او را وصی خود قرار داد. شاه اشکانی که با وردان بر سر پادشاهی کشمکش داشت و سرانجام با کشته شدن وردان به دست بزرگان پارتی به پادشاهی رسید. کتیبه ای از او به زبان یونانی در بیستون باقی است، (در اعلام) نام پهلوان پارسی پسر قارَن پسر کاوه ی آهنگر که حکومت سپاهان داشت. نام اشک بیستم از پادشاهان اشکانی
گیو: پسر گودرز، در زمان کیکاووس پادشاه کیانی. او داماد رستم و پدر بیژن است. داماد رستم و پدر بیژن، برای آوردن کیخسرو به توران رفت، در پایان کار کیخسرو از جمله ی همراهان او بود، که در برف ناپدید شدند.
تو چی فکر می کنی؟