جانا: خطاب به کسی که مانند جان عزیز باشد، ای جان، ای عزیز، عزیزا، ای محبوب
جانان: معشوق، محبوب، زیبا، بسیار دوست داشتنی، عزیز، خوب، زیباروی

جریره: از شخصیت های شاهنامه، نام دختر پیران ویسه، همسر سیاوش و مادر فرود. پس از داخل شدن به توران، پیران ویسه سپهبد افراسیاب دختر خود جریره را بدو داد. از او پسری آمد موسوم به فرودو. پس از چندی سیاوش بمیل خودِ پیران، دختر افراسیاب را موسوم به فرنگیس به زنی گرفت. (از یشتها تألیف پورداود ج ۲ ص ۲۳۲). و سیاوش را همچنین کیخسرو بود از فرنگیس دختر افراسیاب و فرود از جریره دختر پیران ویسه و به روایتی گویند خواهر بود پیران را. (از مجمل التواریخ و القصص ص ۲۹ (دهخدا)
جهاندخت: دختر شهره در عالم.
جوانه: نو، جوان، شاخه تازه درخت، تازه، به مجاز جوان، اندام نورس، فشرده، و قابل رشدی در گیاه که در انتهای شاخه، کنار دمبرگ وجود دارد.
نام های دخترانه اصیل پارسی به همراه معنی ( چ)
چام: ناز و عشوه، چم و خم باشد، خرامیدن بناز
چشمه: محل خارج شدن طبیعی آب از زمین، آب طبیعی از کوه
چکامه: شعر به ویژه قصیده
چکاو: چکاوک، نغمه ایست از موسیقی نوای چکاوک.

چکاوک:پرنده ای خوش آواز و کمی بزرگ تر از گنجشک که تاج بر سر دارد، نوعی مرغابی، (در موسیقی پارسی) گوشه ای در دستگاه همایون،
چَلیپا: صلیب، کنایه از زلف معشوق است، گردونه مهر
چَمان: ویژگی کسی که با ناز و خرام راه برود، خرامان، خرامنده، پیاله شراب، پیمانه باده، آن که می خرامد و با ناز حرکت می کند، رونده، راهوار
چهرزاد: نژاده، اصیل، لقبی است که در شاهنامه به همای دختر بهمن داده شده
چیترا: نژاد، الهه مهتاب
چیستا: دانش، آگاهی، فرزانگی، نام فرشته دانش و فرزانگی که با صفت هایی چون راست ترین توصیف شده است، نام جوانترین دختر زرتشت، ایزد دانش
نام های دخترانه اصیل پارسی به همراه معنی (خ)
خاور: جای خورشید یا سرزدن خورشید. مشرق،

خُجسته: مبارک، سعادتمند، خوشبخت، گل همیشه بهار، فرخنده، (در موسیقی پارسی) گوشه ای در دستگاه نوا، کامروا، همیشه بهار، گل خجیر: زیبا روی و پسندیده
خرامان: آن که با ناز و تکبر راه می رود، عشوه کنان، دارای حالت خرامیدن، در حال خرامیدن، به آهستگی و با ناز
خُرّم دل: شاد، شادان، خوش دل، شادمان
خوردخت: دختر خورشید
خورزاد: زاده خورشید
خورشاد: خورشید، (به مجاز) آفتاب
خورشید: هور، هورشید، آفتاب
خُوروَش: تابان و درخشان چون خورشید، خورشید وش
خوشبوی: دارای بوی خوش
خوشه: تعدادی دانه، میوه یا گل که به محور متصل باشند، دسته ای از ستارگان، سنبله، دسته ای از ستارگان که به نظر می رسد خواص مشترکی دارند، نام ششمین صورت فلکی که به شکل دوشیزه ای که خوشه گندم به دست است.
خیری: گلی است زردرنگ که میان آن سیاه باشد و آنرا همیشه بهار گویند. گلی است و انواع آن بسیار است یکی از آنها سیاه رنگ است ، زن نیکو و گزیده، بسیارخَیّر
تو چی فکر می کنی؟