نام های دخترانه اصیل پارسی به همراه معنی (و، ه، ی)

نام های دخترانه اصیل پارسی به همراه معنی (و، ه، ی)

نام های دخترانه اصیل پارسی به همراه معنی (و)

وانیا: (فارسی، عربی) هدیه با شکوه خداوند، (عربی) ملایم، آهسته (نسیم)

وُستا: (دختر، پسر) (اوستایی، فارسی) دانش، کتاب مقدس زردشتیان

ویانا: (پهلوی، اوستایی) فرزانگی، دانایی، خردمندی، بخردی

ویدا: پیدا، هویدا، ظاهر، آشکار، یابنده، جوینده، پیدا و هویدا و ظاهر

ویریا: در زبان لکی از دوبخش ویر و یا تشکیل شده ،آگاه و هوشیار . یاد وخاطر در زبان لری. ویر در زبان فارسی پهلوی به معنای یاد است و ویریا یعنی ماندگار و به یادماندنی

ویستا: (فارسی، اوستایی) دانش و فرهنگ، برخوردار

نام های دخترانه اصیل پارسی به همراه معنی (ه)

معنی نام ها اقتباس از دیکشنری آنلاین آبادیس می باشد.

هما: نام پرنده ای افسانه ای که او را به عنوان مرغ سعادت می شناسند، فرخنده، پرنده ای با جثه ای نسبتاً درشت از خانواده ی لاشخورها، دارای بال های بلند، دم بلندِ لوزی شکل به رنگ خاکستری و یک دسته مو در زیر منقار، [هما به خوردن استخوان مشهور است و قدما می پنداشتند سایه اش بر سر هر کس بیفتد به سعادت می رسد و در بعضی منابع با عقاب تخلیط شده است]، (اَعلام) هما در «فروردین یشت» اوستا دختر «کی گشتاسب» و خواهر اسفندیار است، (همای) در اساطیر اقوام هندو پارسی بلند پروازترین پرنده است، (در پهلوی به معنی فرخنده)، از شخصیت های شاهنامه، نام دختر گشتاسپ پادشاه کیانی، و همچنین نام دختر بهمن اسفندیار ملقب به چهرزاد

همتا: نظیر، مانند، همسر، همدم، رفیق، آنچه یا آن که در صفتی با دیگری وجه اشتراک داشته یا کاملاً به او شبیه باشد، مثل، جفت، (در قدیم) همنشین، (در قدیم) متناسب، در خور

همدم: مونس، هم صحبت، یار. (به مجاز) همنشین 

همراز: محرم اسرار، همدم، ویژگی هر یک از دو یا چند نفری که راز خود را به یکدیگر می گوین. همنشین، مونس

هنگامه: شگفت انگیز، عالی، فوق العاده، فتنه، آشوب، شورش. هنگام، زمان، فصل

هور: (اوستایی، فارسی) خورشید، مهر، خور، از شخصیت های شاهنامه، نام دانایی پرهیزکار در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی

هورتن: آن که تن و بدنی پاک و درخشان چون خورشید دارد

هورچهر: نام جوانترین پسر زرتشت، آن که چهره و سیمایی درخشان و نورانی چون خورشید دارد، آفتاب روی

هورداد: (پسر، دختر) تابنده و پر حرارت، (هور = خور = خورشید، داد = داده)، داده خورشید، داده خورشید

هوردخت: دختری زیبا چون خورشید،

هورزاد: (پسر، دختر) زاده خورشید. (به مجاز) دارای زیبایی و شکوه

هورسان: همانند خورشید، زیبارو

هورشید: زیباروی تابناک، خورشید

هورمهر: خورشید، زیباروی مهربان، (هور = خورشید، مهر= خورشید، مهربانی، محبت و دوستی)، ویژگی کسی که مثل خورشید زیبا، درخشان و مهربان است

هوروَش:  زیبا و تابناک همچون خورشید

هوزان: نرگس نو شکفته، نرگس شکفته، [دکتر معین در حاشیه برهان قاطع آورده است این واژه مصحف (تصحیف شده یا خطا شده در نوشته) کلمه های «موژان» و «موجان» می باشد.

هوشبام: سپیده دم

هوگون: خوب گون، ممتاز، رنگارنگ

هُووی: نام زن زرتشت، دختر فرشوشتر

نام های دخترانه اصیل پارسی به همراه معنی (ی)

یارناز: یار زیبا

یارنوش: دوست و یاری که چون عسل شیرین و دلنشین است

معنی نام ها اقتباس از دیکشنری آنلاین آبادیس می باشد.

یاس: نام گلی زینتی و بسیار خوش بو با رنگ های زرد، سرخ، سفید و بنفش، درختچه ای زینتی با ارتفاع حدود دو متر دارای گل های زرد، سفید و بنفش و بسیار معطر

یاس رخ: آنکه چهره ای چون گل یاس دارد

یاس گل: آنکه مانند گل یاس خوش چهره و زیباست

یاسمن: نام گلی خوشبو، درختچه ای زینتی دارای گل های درشت و معطر به رنگ های سفید، زرد و قرمز

یاسمین: گل یاسمن

یَسنا: (اوستایی، پهلوی) ستایش، پرستش، نماز، جشن، نام مهم ترین بخش از پنچ بخش اوستا، (اوستایی) هم ریشه با یشت، در لغت به معنی پرستش، جشن و در اصطلاح نام یکی از بخش های پنجگانه ی اوستا و مهم ترین آنهاست، حمد و ستایش خداوند، نام یکی از بخش های اوستا است.

 يکتا:(دختر، پسر) (فارسی، کردی) (تاریخی و کهن، هنری) یگانه، بی نظیر، بی همتا، تنها، صمیمی، یک رنگ، بی ریا، فرد، منفرد. (به مجاز) جدا، بی نیاز، فارغ، مستقیم، راست، مخلص. به تنهایی، ساز زهی که فقط یک سیم یا وتر بر آن بسته باشند.

یگانه: یکتا، بی نظیر، بی همتا، صمیمی، همدل، یک رنگ، تنها، منحصر به فرد، (در قدیم) یک، یکی، واحد

یلدا: (فارسی، سریانی) میلاد، طولانی ترین شب سال، شب اول ماه دی، چله بزرگ زمستان که تقریبا با ولادت حضرت مسیح (ع) همزمان است، (سریانی)، آخرین شب پاییز در نیم کره شمالی و بلندترین شب سال. (در قدیم) (به مجاز) تاریک و بلند یا تاریک و عمیق.


تو چی فکر می کنی؟

تازه ها