نارگل: گل سرخ انار
نارون: (ناروان) (تاریخی و کهن) درختی است بغایت خوش اندام و پربرگ و سایه دار، خوش سایه. سایه خوش(دهخدا) یک سرده از تیره نارونیان است که برگریز یا نیمه برگریز هستند. این گونه ابتدا در دوره میوسن در حدود ۲۰ میلیون سال پیش، در جایی که امروزه آسیای مرکزی قرار دارد پدید آمد و به مرور در سراسر نیمکره شمالی گسترده شد.
نازآفرید: نازآفرین. (به مجاز) معشوقی که ناز بسیار کند، آفریده ناز و زیبا
نازآفرین: (تاریخی و کهن) به لطف و نرمی آفریده شده. (به مجاز) معشوقی که ناز بسیار کند، پدید آورنده نعمت و خوشی، نام همسر فتحعلی شاه قاجار
نازبانو: بانوی زیبا و عشوه گر
نازپری: (تاریخی و کهن) آنکه مانند پری زیباست، نام دخترپادشاه خوارزم که همسر بهرام گور بود
نازگل: دختری که مانند گل زیبا و لطیف و ناز است
نازمهر: زیبا چون خورشید، مهرِ نازنین. (به مجاز) زیباروی مهربان
نازنین: بسیار دوست داشتنی، با ارزش، زیبا و ظریف، عزیز و گرامی، معشوق، زیبا، ظریف. (به مجاز) گرانمایه، معشوق و دلبر، شخص زیبا و ظریف، نازکننده، نازنده
نازیاب: (تاریخی و کهن) یابنده ناز، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از زنان شاعر بهرام گور پادشاه ساسانی
ناهید: (تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی) پاک، بی گناه، سیاره زهره که مظهر زیبایی و عشق است، زن زیبا، خورشید، ناهید، ستاره زهره، الهه عشق و زیبایی، ونوس، [زهره در نزد قدما نماد خنیاگری و نوازندگی است]، آناهیتا یا ناهید (در اوستا) ایزد آب است و در اوستا به صورت دوشیزه ی بسیار زیبا، بلند بالا و خوش پیکر توصیف شده است، (اَعلام) نام دیگر کتایون همسر گشتاسب که دختر قیصر روم بود و مادر اسفندیار و پشوتن. زهره در نزد قدما نماد خنیاگری و نوازندگی است.
نایریکا: (تاریخی و کهن) برگزیده و پسندیده
نرگس: نام نوعی گل خوش بو، به مجاز چشم معشوق، (از یونانی)، (در گیاهی) گل زینتی با گلبرگ های سفید یا زرد معطر و کاسه ای به رنگ سفید یا زرد در وسط، گیاه این گل که علفی، پیاز دار و از خانواده سوسن است، خودرو یا زینتی است و در زمستان گل می دهد. (به مجاز) چشم،(چشمان معشوق را نیز به نرگس تشبیه کرده اند). (در عرفان) طرب و فرح نتیجه ی علم که در عمل یافت شده است.
نساک: نام همسر سیامک پسر کیومرث پادشاه پیشدادی
نسترن: نام نوعی گل زیبا، گلی شبیه رز ولی کم پَرتر و کوچک تر از آن به رنگ های صورتی، سفید یا زرد، گیاه این گل که درختچه ای افراشته یا پراکنده از خانواده گل سرخ است. (به مجاز) رخسار و بناگوش معشوق
نسرین: گل زرد یا سفید خوشه ای خوش بو که یکی از گونه های نرگس است. (به مجاز) صورت معشوق. گل های زرد یا سفید خوشه ای معطر که یکی از گونه های نرگس است
نکویار: یار نیکو، معشوق خوب
نکیسا: ( پسرـ دختر) نام نوازنده نامی دوران خسرو پرویز
نگار: نقش رنگین، تصویر، معشوق و زن زیبا روی، زیور، زینت، نقش. (به مجاز) بت و صنم، زیور و زینت، نقش نگین
نگین: گوهر و سنگ قیمتی که برای تزئین بر روی چیزی کار می گذارند، انگشتر نگین دار پادشاهان که به جای مهر به کار می رفته است، سنگ یا فلزی زینتی و معمولاً قیمتی که بر روی انگشتر، گوشواره، گردن بند و جز آنها کار می گذارند
نورسته: تازه روییده، (به مجاز) جوان، تازه بالغ شده
نوشین: گوارا، شیرین، خوشایند، دلپذیر (خواب)، شایسته بوسیدن، دلنشین، مطبوع، ملایم (باد، نسیم)، شفابخش
نوگل: گلی که تازه شکفته شده است، شکوفه، غنچه، نوجوان
نهال: کودک نورُسته، درخت یا درختچه نورس که تازه نشانده شده است، درخت یا درختچه ی نورس که تازه نشانده شده است.
نیایش: عبادت، پرستش، دعا، ستایش، دعا همراه با تضرع و زاری به درگاه خداوند، پرستش و احترام به کَسی
نیکدخت: دختر نیک، دختر خوب، (نیک، دخت = دختر)، نیکو، صالح و شایسته
نیکرخ: نیک رو
نیکو: گران بها، درست، پسندیده، شایسته، زیبا، دلپسند، مطبوع، ارزنده، گران، صحیح
نیلوفر: (سانسکریت) پیچک، نام نوعی گل، نام یکی از جشن های ایرانیان قدیم، گل های سفید، کبود و زرد رنگ گیاهی به همین نام که مصرف داروئی نیز دارد، گیاهی آبی که در آبگیرهای مناطق معتدل می روید، گل های زرد و صورتی دارد و برگ هایش بر سطح آب شناور می شود.
نینا: (کردی، عبری) زیبایی، خوش اندامی و ظرافت
نیروانا: (سانسکریت) انسان کامل، آخرین مرحله سلوک در نزد «بودا» که مرحله محو شدن جنبه حیوانی وجود و رسیدن به کمال است.
نیلا: (فارسی، سانسکریت) آبی دریا، به رنگ نیل، نیلی، نیل (سنسکریت) + ا (فارسی) به رنگ نیل
نیوشا: (تاریخی و کهن) شنونده، یادگیرنده، حرف شنو
تو چی فکر می کنی؟