پوران (بوران یا ووران) نخستین زن پادشاه و اولین فمینیست ایرانی

شهبانوی ایرانی ساسانی است. او دختر خسرو پرویز پادشاه ایران و مریم، شاهزادهٔ بیزانسی بود. هرچند پیش از پوران، حضور زنان سلطنتی در مقام‌های مدیریتی ایران ساسانی امری غیرمعمول نبود و زنان بسیاری پیش از وی به مناصب بالایی رسیده بودند اما وی نخستین زن در ایران است که به عنوان پادشاه رسمی و مستقل بر تخت نشست. او دومین زن در تاریخ ایران باستان به شمار می‌رود که توانسته بر ایران حکومت کند.

https://commons.wikimedia.org/wiki/File:Name-ye_Khosrovan_bsb11180462_00023.jpg

وقتی خسروپرویز توسط پسرش، شیرویه (قباد دوم)، سرنگون و کشته شد، شیرویه همهٔ برادران و تنی و ناتنی بوران را نیز اعدام کرد. اما خودش چند ماه بعد درگذشت و پسر هشت ساله‌اش اردشیر سوم، جانشین وی شد، که او نیز پس از یک دوره حکومت تقریباً دو ساله، توسط اسپهبد ایرانی شهربراز، ربوده و کشته شد. پوران اندکی بعد شهربراز را با کمک فرخ‌هرمز از حکومت کنار زد و خود با نام شهبانوی شهبانوان بر تخت سلطنت نشست. 

«پوراندخت» ۳۹ یا ۴۰ ساله بود که تاج شاهنشاهی را بر سر نهاد. می گویند «پوراندخت» قدی بلند داشت و زنی خوش رو بوده است. به جز آنچه در تاریخ بلعمی و طبری از او نقل کرده اند، این زن را بیشتر از روی سکه هایی که ضرب کرد می شناسند.

پوران میراث‌دار امپراطوری رو به زوالی شده‌بود که درگیر جنگ داخلی میان دو خاندان بزرگ پارسی (پارسیگ) و پارتی (پَهلَو) بود. حکومت او را اشراف و روحانیون پذیرفتند که صحت این امر را سکه‌های ضرب‌شده به نام او در استان‌های پارس، خوزستان، ماد و ابرشهر که به سال اول، دوم و سوم پادشاهی وی تاریخ‌گذاری شده‌اند نشان می‌دهد. هیچ اثری مبنی بر مخالفت با جنسیت وی یافت نشده‌است.

او پس از برسرکار آمدن با تمام آشفتگی ها تصمیم گرفت تا اوضاع کشور را سر و سامان دهد. نخست یک سال مالیات را بر مردم بخشید. با “هراکلیوس” قیصر رم، عهد نامه صلحی امضاء کرد.

پوراندخت در نامه‌ای که به سپاهیانش نوشته بود جمله فمینیستی خود را بیان کرد: پادشاه چه زن باشد چه مرد باید سرزمینش را نگاه دارد و با عدل و انصاف رفتار کند.

 با این حرف، پوران دخت اولین سخن «فمینیستی» ایرانی را بیان کرد وخود را در لیست اولین پیروان تساوی حقوق زن و مرد قرار داد.

نقل‌های بسیاری از حکمت و دانش او شده است. او از نظر دیپلماتیک سیاست تازه‌ای در پیش گرفت تا امپراتوری ایران را نجات دهد. وی با دولت روم شرقی یعنی بیزانس قرارداد صلح امضا‌ کرد تا فرصت یابد دست به اصلاحات داخلی بزند. برگرداندن صلیب مقدس حضرت عیسی به اورشلیم یکی دیگر از اقدامات مهم او بود. به افتخار بازگرداندن این صلیب در اورشلیم جشن باشکوهی گرفته شد.

با شرایط نابسامان آن زمان، دیری نپایید که پوران‌دخت توسط پسرعمه‌اش از سلطنت کنار زده شد. شاه جدید پس از مدت کوتاهی سرنگون و به دست رستم فرخ‌هرمز (فرخ‌زاد) کشته شد. به این ترتیب، زمینه بازگشت پوران‌دخت به سلطنت، برای دومین بار فراهم شد. 

در دوره دوم سلطنت پوران دخت، قدرت بیشتر در دست رستم بود و این وضعیت باعث نارضایتی پارسیگ‌ها و شورش آنان شد.

پوراندخت حمله اعراب مسلمان از عربستان را به قلمرو ایران پیش‌بینی کرده و به فرماندهان ارتش اندرز داده بود که اختلافات خود و جنگ قدرت را کنار بگذارند و آماده مقابله باشند. مسلمانان تا آن زمان بر سراسر جزیره العرب مسلط شده بودند. با وجود تصمیمات اصلاحی متعدد، حکومت پوراندخت هم، مانند سایر جانشینان خسرو پرویز، دولتی مستعجل بود و اختلافات داخلی و نزاع بر سر قدرت در تیسفون ادامه یافت. تا اینکه پوران در طی این ناآرامی‌ها کشته شد. البته روایتی هم نقل شده که «پوراندخت» وقتی دید شرایط غالب بر ایران زمین چنان شده که نمی تواند از عهده ساماندهی آن برآید، خود اعلام کرد که دیگر به سلطنت ادامه نمی دهد و کنار کشید. (حکیم ابوالقاسم فردوسی، پایان پادشاهی او را مرگ طبیعی اش عنوان کرده است) .

به گفته مورخان پوراندخت بسیار دادگر و کاردان بود و اگر پادشاهی او مصادف با کشمکش های داخلی ایران نمی شد چه بسا می توانست ایران را از خطر سقوط نجات دهد. 

دو دورهٔ حکومت پوران‌دخت کوتاه‌مدت بود، اما با این حال او تلاش کرد با اجرای قوانین عادلانه، بازسازی زیرساخت‌ها و کاهش مالیات و ضرب سکه، ثبات را در ایران به ارمغان آورد. ولی همان گونه گفته شد بزرگان او را مخفیانه در سال ۶۳۱ میلادی به قتل رساندند.

پی نوشت: ووران دخت به معنای «دختری با بر و روی و موی  حنایی رنگ و به سرخی زده و گلگون»است.« وور»  به معنای سرخ و حنایی و گلگونه است که در فارسی امروز «بور» گفته میشود.

نام بورانی، پیش‌غذای ایرانی، ممکن است از بوران‌ (پوران) گرفته شده باشد


تو چی فکر می کنی؟

تازه ها