جدایی، مرگ، تسلیت

با سکوتی مملو از غم، دامنی پر گل تقدیم می دارم. قصه دلدادگی بر زبان می آورم در این سکوت درد بار. قصّه هایی از غصّه پر درد فاصله ها، جدایی ها. از تازیانه های آمال و آرزوها! چه بسا بر تو تقدیم دارم این قصه را و بر تو است که این میراث برای اخلاف بر جای نهی و درد مرگ را مغلوب …….

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

با من بگو:
وقتی که صدها صد هزاران سال بگذشت
آنگاه...
اما مگو هرگز!!!

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥




سالها در آتش غم سوختیم
 تا رموز عاشقی آموختیم
 جانان رایگان ما را فروخت
ما غمش بر عالمی نفروختیم
 عاقبت دست اجل کرد خاموش
 هر چراغی را که ما افروختیم

❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓

... و گونه ها را به شیشه های سرد چسباندن و تمام روز بیهوده زیستن
 تمام روز در انتظار معجزه بودن
 و از درون خویش
 چون آب راکد تحلیل رفتن
 و نیست شدن
 بیهوده گشتن
 نفرین بر جدایی! نفرین بر جدایی!
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥



تو چی فکر می کنی؟

تازه ها