• با تو، من زنده‌ام

    با تو، من زنده‌ام

    می‌گن هر سفری یه نقطه‌ی شروع داره.اما من باور دارم بعضی سفرها از دلِ پایان‌ها شروع می‌شن.از جایی که چیزی درونت می‌میره، و یه چیز دیگه، بی‌صدا، چشم باز می‌کنه. یه روز بیدار می‌شی، و می‌فهمی اون‌همه دویدن دنبالِ خوشبختی، فقط یه جور فرار بوده.از کی؟ از خودت.از اون دختری که یه روز توی آینه…

    ادامه مطلب

  • باز کن پنجره را

    باز کن پنجره را

    گل قاصد آيا با تو اين قصه خوش خواهد گفت؟ باز کن پنجره را

    ادامه مطلب

  • داستانک کوتاه: “عشق در دنیای دیجیتال”

    داستانک کوتاه: “عشق در دنیای دیجیتال”

    یکی بود، یکی نبود، توی دنیای مجازی و صفحه‌های پر از پیکسل، یه پسرکی به اسم امیر پیدا شد که همیشه آنلاین بود، ولی هیچ‌وقت در زندگی واقعی از خودش هیچ رد پایی نمی‌ذاشت. 😏🌐امیر، هم مثل همه، برای خودش یه پروفایل توی شبکه‌های اجتماعی داشت. عکسش یه پروفایل عکس از پشت سرش بود! چرا؟…

    ادامه مطلب

  • نیلوفر

    نیلوفر

    نیلوفر به همه زندگی‌ام پیچیده بود.،،در رگ‌هایش، من بودم که می‌دویدم…هستی‌اش در من ریشه داشت…همه من بود…

    ادامه مطلب

  • وای، باران

    وای، باران

    وای، باران باران شيشه پنجره را باران شست. از دل من اما، چه کسی نقش تو را خواهد شست؟

    ادامه مطلب